مقالات

حس یا ادراک

وینگ چون ، احساس یا ادراک؟

از بین هنرجویان وینگ چون کمتر کسی پیدا می شود که متوجه نکته اصلی در تکنیک های دفاع و حمله نباشد. این نکته ی بزرگ ” حس کردن ” بجای ” فکر کردن” است.
در اکثر موارد هم سعی بر این است که این حالته احساس کردن و به معنای واقعی کلمه ” حسی ” بودن تمرین کاملا رعایت شود. برای مثال در تمرینات دان چی و یا چی سائو چشم ها را می بندند تا حالت واکنش چشمی را به حداقل برسانند. و یا روشهای مشابهی بکار میبرند.
((اما بیایید این موضوع را از زاویه دیگری مشاهده کنیم))
آیا واقعا منظور اساتید هنر باستانی ” وینگ چون ” از احساس بجای تفکر ” قوی کردن عصب های حسی پا و دست” بوده؟ اینکه فرد آنقدر تمرین کند تا دستش ناخودآگاه و از روی عادت در هزاران موقعیت مختلف حسی، واکنش درست نشان دهد؟
مطمئنا خیر!!
می دانیم که اساتید چینی در گذشته فقط مربی یک رشته رزمی نبودند، بلکه به نوعی استاد معنوی و معلم اخلاق و راه و روش زندگی هم محسوب میشدند. در واقع شاگرد بنوعی مرید و پیرو استاد محسوب میشد و استاد در تمامی جنبه های زندگی الگوی شاگرد بود. اساتید هنرهای رزمی در چین قبل از پرورش جسم شاگرد ذهن او را مورد آموزش قرار میدادند. چرا که جسم قوی و ذهن پراکنده فقط تلف کردن استعداد است.کسی که نتواند بر ذهنش مسلط باشد جسمش هم به تبعیت از ذهن دچار سستی می شود.
حال برویم سراغ مبحث خودمان.
منظور مخترع وینگ چون از حس کردن چیست؟ چرا باید تمرینات حسی باشند؟
اگر زندگی روزانه مان را زیر ذره بین ببریم متوجه می شویم که اکثر کارها و رفتارهایمان را بدونه ” آگاهی ” از آن عمل انجام می دهیم. برای مثال هنگام راه رفتن در فکر مقصد هستیم ، هنگام غذا خوردن در فکر کارهای عقب افتاده مان، هنگام مطالعه یا عبادت در فکر گذشته یا آینده هستیم. در واقع زندگی مان از روی عادت است. واکنش هایمان از روی عادت است. کمتر کاری را با تمرکز و توجه آگاهی مان در زمان حال انجام میدهیم.
ما اگر بتوانیم ذهنمان را از گذشته و آینده بیرون بکشیم و آن را متوجه “حال” بکنیم نه تنها بیشتر از زندگی لذت میبریم بلکه وظایفمان را دربالاترین کیفیت ممکن ادا میکنیم. در واقع درک انجام کار و توجه لحظه به لحظه نسبت به روند آن و در یک کلمه انجام دادن آن با ” آگاهی ” ما را در هر زمینه ای موفق و پیروز میکند چرا که آن کار یا وظیفه را با بالاترین تمرکز انجام میدهیم.
تمرینات وینگ چون هم ازین قاعده پیروی میکند. منظور بانوی مخترع وینگ چون ( ان جی مویی ) از “حس” کردن “آگاه” بودن از روند دفاع و حمله در طی تمرینات است.
به این معنا که در طی تمرینات، مثلا “چی سائو” تمام توجه ما به انجام آن و حس کردن دست حریف باشد. تمرین را با آگاهی انجام دهیم. از لحظه لحظه حرکات، نیرو وارد کردن و یا رد کردن و یا سد کردن، از سبکی و سنگینی از سختی و نرمی آگاه باشیم. این موضوع دقیقا عکس آن است که ذهن را متوجه مسیر دیگری کنیم تا دست خودش به واکنش کردن عادت کند.
از نقطه نظر علم روان پزشکی اگر مغز را متمرکز در انجام کاری کنیم، به علت جلوگیری از پراکندگی ذهن، قدرت پردازش آن را صدها برابر کرده ایم. در واقع از نظر اندیشمندان ما تنها از پنج درصد از مغزمان استفاده میکنیم و بقیه پتانسیل آن بی استفاده باقی می ماند. انجام امور با تمرکز، ذهن را قوی میکند و جلوی پراکندگی آن را میگیرد. ذهن قوی استحکام جسمانی ایجاد میکند. تمرینات وینگ چون اگر با آگاهی و تمرکز انجام شوند پلی هستند برای رسیدن به ذهن قوی و مرحله آگاهی از کل امور زندگی.
این تمرینات “حسی” اگر درست و بر پایه آگاهی انجام شوند توان مغزی را برای تمرکز چند برابر میکند و شما میتوانید انعکاس این موضوع را بعد از چند روز تمرین همراه با توجه عمیق، در تمام امور زندگیتان مشاهده کنید.
پس بجای انجام تمرین “حسی” بر پایه عادت و احساس، سعی کنید آن را با آگاهی و ” ادراک ” انجام دهید.
لحظه لحظه تمرین را درک کنید. مثلا بجای مشت سرعتی زدن از روی عادت و بدونه توجه :
هنگام زدن مشت زنجیره ای نسبت به روند هر مشت آگاه باشید. دقت کنید که هر ضربه برای از پای درآوردن حریف است. مشت ها را بیهوده عقب و جلو نبرید. در هر ضربه ای که عقب و جلو رفتن دست توجه کنید. شدت ضربه را درک کنید. سبکی و سنگینی آن را بسنجید؟ حس کنید که کدام عظله ها درگیر هستند؟
کدامیک از عظلات منقبض اند و کدام رها و آزاد؟ سرعت آن چقدر است؟ بعد از هر ضربه چه احساسی به شما دست میدهد؟ تنفستان در هنگام ضربه زدن چه حالتی دارد؟ کند است یا تند؟ هنگام تمرین هیجان دارید یا آرامش؟
به این صورت از لحظه لحظه تمرین آگاه باشید. در ابتدا فکرتان از تمرین منحرف می شود. اشکالی ندارد، این موضع طبیعی است چون عادت کرده ایم که ذهنمان پراکنده باشد. سعی کنید پس از هر بار متوجه این حالت شدن، ذهن را از امور دیگر به انجام تمرین متوجه کنید. بمرور موفق و موفق تر میشوید و خودتان شاهد بالا رفتن مهارت رزمی و کیفیت حرکاتتان خواهید بود.
البته این موضوع نیاز به زمان اندکی دارد پس نباید نا امید باشید. در ابتدا ذهنتان خیلی مغشوش است اما به مرور انجام تمرینات “حسی” وینگ چون با آگاهی و ادراک قوی و قوی تر میشود.
با تمرین مستمر سطح آگاهی از دفاع و حمله در شما بالا میرود و مبارزه را به بهترین شکل ممکن انجام میدهید. بعلاوه تاثیر مثبته بزرگی در روند زندگیتان ایجاد میشود. در واقع با تمرین وینگ چون یاد میگیرید که در زمان حال زندگی کنید و امور را با توجه و حس کردن انجام دهید.
این مسئله درست مثل خوده هنر” وینگ چون” یک اصل معنوی است. رازی ست که معمولا از اساتید آن در معبد سینه به سینه نقل می شده و تنها شاگردان نزدیک استاد آن را فرا میگرفتند.

وینگ چون تنها یک هنر مبارزه نیست. یک مدیتیشن کامل و یک سیستم پرورش ذهن است.
آن را از دست ندهیم…

سیهینگ فرشاد رنجبر

۵/۵ - (۴ امتیاز)
بازگشت به لیست

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *